English
mohammad15 guestbook (287) Sign guestbook
bi khial dadash mishnasish velesh kon ama man nemibakhsham in bala sare hichkas naiad
Dadash ruzegar dg gheire ghabele tahamole kaC ke me3 joft cheshmam behesh etemad dashtam...khoda behem sabr bede mohamad
Slm dadashe golam.dadash kamaram shekast ghasre arezuham ru saram kharab shod
آیا در حرفه ی شما،بهتر از شما هم وجود دارد؟! روزی،پسرکی وارد یک مغازه شد و روی یک جعبه نوشابه که نزدیک دستگاه تلفن بود رفت تا دستش به تلفن برسد و بعد،شماره ای را گرفت،مغازه دار پسرک را زیر نطر گرفته بود و صحبت هایش را می شنید.پس از برقراری ارتباط پسرک پرسید:خانم،من می توانم چمن های حیاط خانه تان را کوتاه و مرتب کنم.آیا می توانم برای شما کار کنم؟زن پاسخ داد:ما کسی را داریم که این کار را برای ما انجام می دهد! پسرک گفت:خانم،من حاضرم این کار را با نصف قیمت او انجام بدهم! و زن در جواب گفت از کار آن فرد خیلی راضی است.پسرک بیشتر پافشاری کرد و پیشنهاد داد:خانم،من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان مرتب و نظافت می کنم.به این ترتیب شما هر یکشنبه زیباترین چمن را در تمام شهر خواهید داشت،ولی زن همچنان پاسخش منفی بود.پسرک لبخند به لب گوشی را گذاشت.مغازه دار که به حرفهای او گوش داده بود به طرفش رفت و گفت:پسر جان از رفتارت خوشم آمد;بخاطر اینکه روحیه ی خاص و خوبی داری می خواهم کاری به تو بدهم.پسرک جواب داد نه ممنون.من داشتم عملکرد خود را می سنجیدم.من همان کسی هستم که برای آن خانم کار می کند!!! شما چطور آیا بهتر و واردتر از شما در زمینه کاریتان پیدا می شود؟! پس طوری کار کنیم که به راحتی نتوانند کسی را جایگزین ما کنند!
امید!
گفتم خسته ام!
گفتی هرگز ازرحمت خدا ناامید مباشید (زمر ۵۳)
گفتم کسی را ندارم!
گفتی از رگ گردن به تو نزدیکترم (ق۱۶)
گفتم انگار مرا فراموش کردی!
گفتی مرا یاد کنید تا شما را اجابت کنم (بقره۵۲)
گفتم تا کی باید صبر کرد ؟
گفتی و تو چه میدانی؟شاید آن ساعت بسیار نزدیک باشد (احزاب۶۳)
گفتم دلم گرفته!
گفتی باید به فضل و رحمت خدا شادمان شوید (یونس۵۸)
گفتم خسته ام!
گفتی هرگز ازرحمت خدا ناامید مباشید (زمر ۵۳)
گفتم کسی را ندارم!
گفتی از رگ گردن به تو نزدیکترم (ق۱۶)
گفتم انگار مرا فراموش کردی!
گفتی مرا یاد کنید تا شما را اجابت کنم (بقره۵۲)
گفتم تا کی باید صبر کرد ؟
گفتی و تو چه میدانی؟شاید آن ساعت بسیار نزدیک باشد (احزاب۶۳)
گفتم دلم گرفته!
گفتی باید به فضل و رحمت خدا شادمان شوید (یونس۵۸)
Ùاس٠شب Ùا٠بÙÙسÙت عاش٠ب٠Ùرار٠بÙد
ÙÙÙÙ ÙÙ ÙÙت٠ÙبÙد٠د٠ب٠Ùس٠باخت٠باشÙ
دÙÙ Ù٠بÙت داد٠ÙÙÙ٠دÙر اÙداخت٠باشÙ
هيچ گاه مغرورنشويم برگها زمانی می ريزند که فکر ميکنند طلا شده اند!
لحظات را گذرانديم تا به خوشبختی برسيم غافل از اينکه خوشبختی همان لحظاتی بود که گذرانيدم!
زندگي همچون بادی است گذران:گاه همچون نسيم گاه همچون طوفان. خوشا به حال کسي که از طوفان نترسد و با نسيم مغرور نشود!
چقدر عجيبه زندگی! تا گريه نکني کسي نوازشت نمی کنه تا قصد رفتن نداشته باشی کسی نميگه بمون تا نری کسی قدرتو نميدونه و تا نميری کسی نمی بخشتت
لحظات را گذرانديم تا به خوشبختی برسيم غافل از اينکه خوشبختی همان لحظاتی بود که گذرانيدم!
زندگي همچون بادی است گذران:گاه همچون نسيم گاه همچون طوفان. خوشا به حال کسي که از طوفان نترسد و با نسيم مغرور نشود!
چقدر عجيبه زندگی! تا گريه نکني کسي نوازشت نمی کنه تا قصد رفتن نداشته باشی کسی نميگه بمون تا نری کسی قدرتو نميدونه و تا نميری کسی نمی بخشتت
tavalooood tavalooood tavaloodet moooobaraak
mobarak mobaraaak tavaloooodeeeet mobaraaaak
biaaa shaamaaarooooo foooooot kon ke 1000 sal zende bashiiiii
mohammad joon tavalode 26
zendegit mobarak
tavalooood tavalooood tavaloodet moooobaraak
mobarak mobaraaak tavaloooodeeeet mobaraaaak
biaaa shaamaaarooooo foooooot kon ke 1000 sal zende bashiiiii
mohammad joon tavalode 26
zendegit mobarak tavalooood tavalooood tavaloodet moooobaraak
mobarak mobaraaak tavaloooodeeeet mobaraaaak
biaaa shaamaaarooooo foooooot kon ke 1000 sal zende bashiiiii
mohammad joon tavalode 26
zendegit mobarak 
sogand be to ey doost dar in mabede khamoosh hargez nakonam mehr o vafaye to faramoosh
خدا ما رو برای هم نمی خواست فقط می خواست همو فهمیده باشیم،بدونیم نیمه ما مال ما نیست فقط می خواست نیمه مونو دیده باشیم،تموم لحظه های این تب تلخ خدا از حسرت ما با خبر بود،خودش ما رو برای هم نمی خواست خودت دیدی دعا مون بی اثر بود،چه سخته مال هم باشیم و بی هم می بینم میری و می بینی میرم،تا وقتی هستی اما دوری از من همیشه زنده باشم نه بمیرم،نمی گم دلگیر از تقدیرم اما...؟! تو می دونم چقد دلگیر این عشق،فقط چون دیر باید می رسیدیم داره رو دست ما می میره این عشق،...خدا ما رو برای هم نمی خواست!
